دیکشنری
داستان آبیدیک
حلالی مستقل
english
1
biomedical engineering
::
independent solvent
واژگان شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
حل و فصل
حل و فصل اختلاف یا اختلافات
حل و فصل دعاوی
حل و فصل دوستانه
حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات
حل کردن
حل کردن ـ حل
حلاج
حلاجی
حلال
حلال زاده
حلال سالار
حلال کوچی
حلالزادگی
حلالزاده
حلالی مستقل
حلالیت افزا
حلالیت افزایی
حلاوت
حلب
حلبی
حلپذیر
حلزون
حلزون آب شیرین
حلزون آبی
حلزون بی صدف
حلزون نگاره
حلزونی
حلزونی دهلیزی
حلزونی گوش
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید